بازدید امروز : 91
بازدید دیروز : 1
دوباره بلبل طبع ترم غزلناک است
نوای نای وجودم دوباره غمناک است
میان باغچه انتظار دستانم
بجای ململ دستت کویری از خاک است
چقدر منتظرانه به راه زل بزنم
هوای آبی چشمم همیشه نمناک است
نگاه پنجرهها تشنه جمال تواند
که جلوهگاه تمام عواطف پاک است
چگونه وصف کنم با غزل تو را که تویی
ترانهای که نوایت همه طربناک است
تو آن قصیدهای که تورا حق سروده از سر شوق
سرودن از تو وصفت ورای ادراک است
کدام لحظه نگاهم مرا اسیر تو کرد
که بی تو چشم من افتاده بر سر خاک است
حرام شد به نگاهم به جز تورا دیدن
عجب که مفتی عشقم چقدر بی باک است
ببخش بر من اگر این گزافهها گفتم
که اسب تکرو مهرم عجیب چالاک است
این بیت رو هم از مولانا نازکی همدانی تقدیمتون میکنم تا اگر شعر من حالتونو بهم زد این تلافی کنه:
مانده خالی جای مجنون در بیابان بلا
میبرد سودا که بنشاند به جای او مرا
لینک دوستان
آوای آشنا
اشتراک